يک سطر خيال



اسم من از زبان تو شنيدني تر 


ديدني تر


حروف، کشيده تر


 بلندبالاتر


کرشمهُ نستعليق در کمرگاه 


خرام قلم در قدم ها


 به نامم مباهات مي کنم


 وقتي صدايم مي زني


ساغر ، بلور مي شود و 


نور، در دايرهُ حروف 


شکسته مي شود


تابلوي خوشنويسي مي شود نامم


نسخهُ قديمي خطي


که هنوز


تا هماره


به کار شفاي دل بي قرار مي آيد


قلم به دست بگير و


بوي مرکب بپيچان


آواز قلم در کشيدگي سين


اثر ديگري بيافرين


مرا به نام صدا کن


 


ساغر شفيعي


آخرین مطالب
آخرین جستجو ها